mint food

پله اسطوره فوتبال جهان و برزیل 79 ساله شد.

به گزارش ایسنا، اگر بخواهید بهترین بازیکن تاریخ فوتبال جهان را نام ببرید، شاید اولین اسمی که به ذهن‌تان خطور کند، سوپراستار سامبای برزیلی، "پله" است.

پله 18 سال در سانتوس بازی کرد و 619 گل به ثمر رساند. او در طول دوران بازی خود بیش از 1000 گل به ثمر رساند و عامل موفقیت برزیل در سه قهرمانی در جام‌های‌ جهانی 1958، 1962 و 1970 بود. بابی چارلتون درباره پله می‌گوید: "فوتبال برای هنرنمایی او اختراع شد." یوهان کرویف نیز پله را تنها بازیکنی می‌داند که "از محدوده معجزه فراتر رفته است." پله در جام‌جهانی 1958 در 17 سالگی توانست همراه تیم ملی برزیل به قهرمانی در جام‌جهانی برسد و به انتظار این کشور فوتبالی برای تاج گذاری در فوتبال جهان پایان دهد. پس از این سال بود که دوران با شکوه "پله" به عنوان بازیکن شروع شد و توانست به هر چه یک فوتبالیست را از بقیه متمایز می‌کند، برسد. بسیاری فوتبال را با ادسون آرانتس دوناسیمنتو می‌شناسند.

استعداد او را یکی دیگر از ستاره‌های سابق برزیل به نام دی بریتو کشف کرد که در سال 1934 حضور در جام جهانی را تجربه کرد و همین باعث شد تا خیلی زود شاهد حضور این بازیکن در فوتبال باشیم. پله در 15 سالگی فوتبال خود را شروع و دو سال بعد در 17 سالگی در جام جهانی بازی کرد و توانست در دیدار نهایی گلزنی کند و تیمش را به قهرمانی برساند. هر چند خیلی‌ها به تیم‌های ضعیف در دیدارهای دوستانه و بازی‌های محلی به عنوان بازی‌های ضعیف برای پله اشاره دارند ولی به نظر می‌رسد رسیدن به رکوردی که پله از خود به جای گذاشته است ناممکن باشد.

"من برای فوتبال به دنیا آمدم، همان طور که بتهوون برای موسیقی به دنیا آمد." (پله)

پله در 1363 بازی در دوران فوتبال خود موفق شده است 1281 گل به ثمر برساند. از او به عنوان برترین بازیکن تاریخ فوتبال یاد می‌شود. در حالی که پله 79 ساله شده است، نگاهی به افتخارات او و بهترین اظهارنظرها درباره او می‌پردازیم:

6 قهرمانی در لیگ برزیل

10 قهرمانی کشوری 

2 قهرمانی کوپا لیبرتادورس

2 جام بین قاره ای

3 قهرمانی جام جهانی

فرانتس بکن باوئر

پله کامل ترین فوتبالیستی است که در فوتبال دیدم.

تارکیسیو بورگنیش (کسی که مامور مهار پله در جام جهانی 70 بود)

قبل از بازی فکر می‌کردم پله هم مثل بقیه از پوست و گوشت است ولی بعد از پایان مسابقه فهمیدم اشتباه می‌کردم.

اریک کانتونا

از نظر من هنرمند کسی است که بتواند یک اتاق تاریک را روشن کند. من هیچ وقت ندیدم و نخواهم دید مانند پاس پله به کارلوس آلبرتو در جام جهانی 1970؛ مانند یک شعر روان بود. یک زیبایی انسانی به تمام معنا.

سر بابی چارلتون

بعضی مواقع فکر می‌کنم فوتبال فقط برای جادوی این بازیکن اختراع شد.

یوهان کرویف

پله تنها بازیکنی است که مرز معجزه را رد کرده است.

آلفردو دی‌استفانو

بهترین بازیکن جهان؟ پله. مسی و رونالدو هم بازیکنان بزرگی هستند ولی پله بهتر بود.

جاجینتو فاکتی

وقتی بازی‌های پله را دیدم به خودم گفتم که وقتش رسیده است که از فوتبال خداحافظی کنم.

ژوست فونتن (آقای گل جام جهانی 58)

پله بهترین بازیکن تمام ادوار است که ترکیبی از مارادونا، دی استفانو، کرویف و مسی است.

بابی مور (کاپیتان تیم قهرمان جام جهانی 66)

پله! کاملترین بازیکنی که دیدم. روپایی خیلی خوب، جارو در هوا، سریع، قدرتمند و منحصر به فرد.

میشل پلاتینی

بازی کردن مثل پله، بازی کردن مثل خداست.

کریستیانو رونالدو

پله بهترین بازیکن تاریخ است و فقط یک بازیکن مثل او برای همیشه وجود خواهد داشت.

روماریو

مسی تمام ویژگی‌ها برای تبدیل شدن به بهترین‌ها را دارد ولی اول باید مارادونا را شکست دهد بعد من را شکست بدهد و بعد هم پله را.

پله فقط به گلزنی و کسب موفقیت خلاصه نمی‌شود. تاثیری که او روی تیم و هم تیمی‌هایش داشته و همچنین فوتبال به طور کل، نمی‌تواند با آمار و ارقام خلاصه شود. در حالی که بازیکنان بزرگی همچون جوزپه مه‌آتسا، استنلی ماتئوز، دی استفانو و آندره‌دا پیش از پله وجود داشتند، اولین فوق ستاره فوتبال جهان، پله است. کسی که با سانتوس و برزیل در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 توانست درخشش بسیار زیادی داشته باشد و در سال‌های آخر فوتبالی‌اش به نیویورک کاسموس رفت و در آمریکا فوتبال بازی کرد.

با این حال پله در جام جهانی 1970 بود که توانست نامش را اثبات کند و خودش را به عنوان یک ستاره در کنار بازیکنانی مثل جلما سانتوس و گارینشا توانست با برزیل قهرمان جام جهانی شود. او در ادامه دو بار قهرمانی در جام جهانی را تجربه کرد تا نام پله در تاریخ فوتبال برزیل و جام جهانی جادوانه شود.

آخرین بازی او در روز اول اکتبر 1977 در دیداری دوستانه بین سانتوس برزیل و کاسموس نیویورک بود که پله برای هر کدام از تیم‌ها یک نیمه بازی کرد و آن‌گاه برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد. هنرمندی که در 1364 مسابقه، 1283 گل به ثمر رسانده بود، درپایان قرن بیستم برترین ورزشکار قرن معرفی شد و مدتی بعد جایزه ویژه فیفا به او تعلق گرفت. 

 

منبع:

https://www.isna.ir/


از نظر کارشناسان تغذیه، به غذاهایی که سریع آماده می‌شوند و ارزان قیمت‌تر و خوشمزه‌اند، فست فود (Fast Food) یا سفارش فینگر فود (Finger Food) گفته می‌شود که شامل انواع ساندویچ‌ها، پیتزا، فلافل، سمبوسه و ... است. علی اشرف رشیدی، کارشناس ارشد تغذیه در گفت‌وگو باخبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه کرمانشاه، با بیان مطلب فوق، بیشترین طالب این غذاها را جوانان و نوجوانان و برخی زنان شاغل دانست و گفت: فست فودها یا غذاهای آماده دشمن جانی قلب و کبد هستند، زیرا که چربی بالای استفاده شده در این غذاها، افزایش انرژی و به تبع آن چاقی و اضافه وزن را به همراه دارد، بنابراین فردی که به طور مداوم از این غذاها استفاده می‌کند با دریافت چربی بالا، به اضافه وزن و چاقی مبتلا شده و در معرض بیماری‌های قلبی عروقی، اختلالات چربی و فشار خون قرار می‌گیرد و یا در صورت مبتلا بودن به این بیماری‌ها، بیماری در فرد تشدید شده و عوارض بدتری را در بدن خود مشاهده می‌کند. وی افزود: تشکیل لخته‌هایی که در عروق قلب ایجاد می‌شود به دلیل مصرف روغن‌های جامد و اشباع در تهیه این مواد غذایی به اثبات رسیده است، علاوه بر این، مصرف زیاد نمک در این مواد غذایی (fast food) در ایجاد فشار خون بالا مؤثر واقع می‌شود. وی با اشاره به ایجاد چاقی در افراد در پی استفاده مداوم از این فست فودها، گفت: در افرادیکه چاق هستند گیرنده‌های انسولین در سطح سلول دچار مشکل می‌شوند و اختلال در عملکردشان بوجود می‌آید، بنابراین متابولیسم طبیعی قند و چربی در فرد دچار اختلال شده و در نتیجه قند و چربی خون بالا رفته و فرد را مستعد ابتلا به دیابت می‌کند. رشیدی در ادامه با اشاره به کارکرد کبد در بدن، تصریح کرد: متابولیسم چربی در غذاهای آماده بیش از دیگر غذاهاست و این مورد فشار زیادی به کبد وارد می کند، زیرا که برای هضم چربی، کبد متحمل زحمت زیادی می شود، بنابراین زمانیکه ما به طور مداوم غذاهای چرب مصرف کنیم، این عضو از بدن زودتر دچار مشکل می شود و رفته رفته فرد را به سوی کبد چرب می‌کشاند. وی افزود: کبد چرب اختلال عملکردی در کبد ایجاد می کند و هضم سایر مواد مغذی در بدن نیز دچار مشکل اساسی شده و بدن را با عوارض بعدی رو به رو خواهد کرد. این کارشناس ارشد تغذیه، فضای نامناسب تهیه و فروش و عدم رعایت بهداشت فردی و مواد غذایی در اکثر مکانهای فروش این مواد غذایی (فست فودها) را از دیگر مخاطرات در زمینه سلامتی افراد ذکر کرد و گفت: متأسفانه در اکثر فروشگاه‌های فست فود و مواد غذایی آماده و یا ساندویچ فروشی‌ها، عدم رعایت موارد بهداشتی در تهیه و فروش مواد غذایی آماده به چشم می‌خورد که این قضیه مخاطرات زیادی را برای سلامتی افراد در پی داشته و آنها را مبتلا به بیماری‌هایی می‌کند که عوارض آن تا سالها در بدن باقی می‌ماند. وی با تاکید بر اینکه در تهیه فست فودها بایستی از روغن و نمک کمتر استفاده شود، به وظایف کارخانجات و افراد تهیه کننده این مواد غذایی اشاره کرد و گفت: چنانچه کارخانجات تولید کننده موادغذایی آماده و فست‌فودها بتوانند با رعایت موارد بهداشتی، استانداردها را به کار بگیرند می توان به یک غذای نسبتاً سالم رسید، ولی متاسفانه در اکثر موارد این چنین نیست و صرفاً برای سود دهی خود حتی در تهیه این غذاها از آشغال گوشت به جای گوشت و روغن و نمک زیاد برای خوشمزه تر شدن این مواد استفاده می کنند. رشیدی با بیان اینکه خانواده‌ها می‌توانند وظیفه تهیه و تولید این مواد غذایی را که طالب زیادی در بین افراد دارند بر عهده بگیرند، افزود: با رعایت نکاتی می توان از بروز چاقی و بیماری‌های ناشی از مصرف این مواد کاست که این مهم بر دوش خانواده‌هاست. وی تهیه ساندویچ‌های کباب و تخم مرغ در خانه برای کودکان و نوجوانان را از این نکات دانست و اظهار داشت: خانواده نقش بسیار مهمی در تغذیه و سلامتی افراد دارد، بنابراین می‌تواند با رعایت نکات ساده، ولی بسیار مهم این نقش را ایفا کند. این کارشناس ارشد تغذیه، تهیه ساندویچ‌های مرغ و ماهی همراه با گوجه فرنگی و سبزیجات سالم و بهداشتی را به جای ساندویچ‌های سوسیس و کالباس همراه با خیارشور زیاد یکی دیگر از این راهکارها ذکر و بیان کرد: بایستی سعی شود در تهیه این ساندویچ‌ها از روغن و نمک کمتر استفاده کنیم. رشیدی رعایت بهداشت فردی و مواد غذایی را از مهمترین ویژگی‌های تهیه این ساندویچ‌ها در منزل عنوان کرد.

 

منبع:

https://www.isna.ir/


مجموعه 10 جلدی «فکر فکر سه قصه» رونمایی می‌شود.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی انتشارات مدرسه،  این مجموعه «هیچی نخودچی»، «ماکار شجاع»، «هدیه‌ی تولد»، «دریای من کو»، «قل بزنم یا نزنم»، «لولوی پا گندو»، «قور قل قلی»، «شیری که دیر می فهمید»، «تاب تاب عباسی» و «بچه فیلی که خیلی گم شده بود!» هر کدام در 24 صفحه و با قیمت 16000 تومان منتشر شده‌اند.

محمدرضا شمس، لاله جعفری، سپیده خلیلی، سوسن طاقدیس، مهری ماهوتی، ناصر نادری، محمد حسن حسینی، زهره پریرخ، طاهره خزدور و مجید راستی نویسندگان مجموعه «فکر فکر سه‌ قصه» هستند. 

مراسم رونمایی از این مجموعه فردا (شنبه 22 دی‌ ماه) در سالن جلسات این انتشارات برگزار می‌شود.

در معرفی این مجموعه آمده است: مجموعه 10 جلدی (فکر فکر سه قصه) با هدف آموزش تفکر فلسفی به کودکان توسط 10 نویسنده ادبیات کودک خلق شده است و 8 تصویرگر ایرانی به همت میترا چرخیان به این داستان‌ها جانی دوباره بخشیده‌اند.

هر یک از این کتاب‌ها دارای سه قصه است که برای گروه سنی ب (اول و دوم و سوم دبستان) در نظر گرفته شده است. تم همه قصه‌ها دوستی و مهربانی است وموضوع داستان‌ها حیوانات هستند. در واقع درک روابط علی و معلولی و مسائل منطقی حاکم بر نو شدن دنیا در این قصه‌ها به زبانی شیرین و ساده بیان شده است. همچنین  قصّه‌ها  فضای تخیلی و فانتزی دارند و علاوه بر آموزش تفکر فلسفی تا حدودی قدرت یادگیری و تقویت تخیل را در کودکان تقویت می‌کنند.

منبع:

https://www.isna.ir


خبرگزاری مهر - سرویس فرهنگ:

جوامع مصرفی را از وجهی می‌توان جوامع نمایشی هم نامید. از آنجا که مصرف کالاها برای رفع نیازها، به هر حال حدی دارد؛ یعنی بعد از رفع نیازها، مصرف هم از موضوعیت می‌افتد و به اتمام می‌رسد، در یک جامعه‌ای که از نظر مصرفی به وضعیت حادی رسیده است، مصرف از رفع نیازها به سمت نوعی از مصرف نمادین می‌رود و در آن دیگر نه تنها کالاها و اجناس بلکه حتی ذاتا وجه مصرفی ندارند، مانند رویدادها، دانش‌ها، مناسبت‌ها و بسیاری از امور معنوی حتی، در وجهی مصرفی مورد استفاده قرار می‌گیرند تا چیزی را نمایش دهند. این مصرف نمایشی دیگر ارتباط چندانی با «نیاز» ندارند، یعنی مثلاً به نیازی از پیش موجود، پاسخ نمی‌دهند، بلکه خود فرایند نمایشی برای این نوع از مصرف نیاز «می‌آفریند»، یا به بیان دقیقتر نیاز «می‌تراشد». به همین دلیل بود که ژان بودریار معتقد بود در یک جامعه مصرفی دیگر کالاها نیستند که مصرف می‌شوند، بلکه بیشتر «نمادها» مورد مصرف قرار می‌گیرند.

این واقعیت در جوامع مصرفی تا حدی پیش می‌رود که برای نیازهای مصرفی‌اش دست به تولید لحظات یا مناسبت‌هایی می‌زند که در آنها مصرف نمایشی موجه و ضروری جلوه کند. این لحظات را که می‌توان آنها را «لحظات نمایش» نامید، به فراخور نیازهای برساخته‌شده‌ی آن توسط جامعه مصرفی ویژگی‌های گسترده، متنوع، گاه متضادی و حتی متناقضی پیدا می‌کند و به فضایی سرگیجه‌آور منتهی می‌شود. لحظات مصرف در این جوامع از روز تولد یک انسان تا روز مرگ او، به شکلی مداوم و همواره متغیر در حال ساخته شدن هستند و آدمی را تبدیل به یک کنشگر کاملا خنثی، مقلد و بدون هیچ عنصر اصیل و منحصر به فرد در بطن یک فرایند مصرفی می‌کند؛ آدمی در این معنا سوژه‌ای است که «مصرف نمایشی» را در لحظات متعدد و متنوعی با هدف نیل به یک «تمایزجویی از طریق مصرف نمادها» و «پرستیژسازی نمایشی» دنبال می‌کند؛ برای چنین آدمی کمترین اهمیتی هم ندارد که در حال مصرف چه چیز است، یا از چه راهی به مصرف آن چیز مشغول است و یا نتایج این مصرف به کجا منتهی خواهد شد. تنها چیزی که در این فرایند اهمیت دارد، یک «نمایش آنی و زودگذر پرستیژساز» است.

به نظر می‌رسد که جامعه شهرنشین و طبقه متوسط ایرانی در دهه‌های اخیر دچار چنین وضعیتی شده است. خلق «لحظات مصرف نمایشی» در آن شدیداً پر رنگ است و روز به روز هم بر وجه نمایشی مصرف رویدادها، مناسبت‌ها و اموری شدیداً غیرمصرفی تاکید بیشتری هم گذاشته می‌شود. از تولدها بگیرید، و تم‌سازی برای جشن‌های تولد بگیرید تا مناسبت‌های ملی و مذهبی که همه و همه بدون هر نوع از جدیت در اندیشیدن به زمینه تاریخی و محتوایی آنها، صرفا و صرفا به مصرف نمایشی می‌رسند و نتایج نمایشی این مصارف هم در اشکال متنوعی در صفحات مجازی اشخاص به نمایش درمی‌آیند.

چند روز پیش لطیفه‌ای در فضای مجازی توسط کاربران دست به دست می‌شد، مبنی بر اینکه «خب، شب یلدا سپری شد و بازیها (مسخره‌بازی‌های) مربوط به این مناسبت هم گذشت، حالا برویم سراغ مناسبت بعدی!» با این تم و انواع تم تولد  چندین لطیفه ساخته شده بود، در یکی از آنها گفته شده بود، حالا برویم سراغ «کریسمس»، در دیگری گفته شده بود «از همین حالا آماده می‌شویم برای ولنتاین» و حتی در یکی از آنها با دست‌انداختن مصراعی از حافظ که در سرودهای انقلابی استفاده شده بود، این امر القا می‌شد که برویم سراغ بازیهای مربوط به «دهه فجر». فارغ از وجه مطایبه‌آمیز این لطایف و مزه‌ریختن‌ها، این‌ها نشان‌دهنده امری کاملا جدی در بطن فرهنگ عمومی جامعه ایرانی است؛ جدیتی که اگر چه بروز و ظهور و نتیجه‌اش به نوعی محتواهای مطایبه‌آمیز است و باعث می‌شود ما از کنارشان به سادگی رد شویم، اما از بحرانی در جامعه ایرانی خبر می‌دهد. آنچه در این نوع خاص از لطیفه بر آن انگشت گذاشته شده است، «لحظات مصرف» یا «لحظات نمایش»ی است که در بالا به آن اشاره شد. در واقع اتفاقی که در حال رخ دادن است این است که رویدادهای مهمی از نظر تاریخی، اعم از تاریخ ملی، آئینی، مذهبی، فرهنگی، سیاسی و...  هر کدام در حال تبدیل شدن به لحظات نمایشی توسط اعضای یک جامعه شدیداً مصرفی هستند.

از چند روز پیش بخش مهمی از اعضای این جامعه شهری به سراغ مصرف نمایشی رویداد مهمی چون میلاد حضرت مسیح (ع) و تحویل سال میلادی و مراسم موسوم به کریسمس رفته است. آنچه در این میانه عجیب است، غیراصیل بودن این کنش‌ها از سوی کسانی است که نه اساساً پیوندی معرفتی با آموزه‌های مسیح(ع) دارند، نه پیوندی مبتنی بر باور، اعتقاد و ایمان؛ آنچه در اینجا قابل رویت است صرفا یک نمایش تقلیدی برای نوعی از تمایز یا تشخص‌جویی، آن هم نه تشخص‌جویی مبتنی بر تولید چیزی منحصر به فرد، بلکه یک تمایزجویی تقلیدی احتمالا از فرهنگ آئینی و مذهبی جوامعی است که از نظر مصرف‌کنندگان واجد پرستیژ هستند. نکته عجیب دیگر این است که این لحظات نمایشی حول محور کریسمس و بروز و ظهور آن در صفحات مجازی اعضای جامعه شهری ایرانی همانقدر وجه مصرفی دارد که لحظات نمایش آنها در مراسم خیابانی عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع) در ماه محرم؛ آنچه مهم است همین نفس نمایش از طریق لحظات ناب مصرف امور غیرمصرفی است. این فرایند سرگیجه‌آور در لحظات دیگر هم مدام در حال تکرار و تغییر است، از شمع روشن کردن در حلول سال جدید شمسی و میلادی گرفته تا شمع روشن کردن در روز پایانی ماه صفر و حلول ماه ربیع‌الاول! از شمع روشن کردن در کریسمس و ایستادن کنار درخت کاج آذین شده تا شمع روشن کردن در شام غریبان شهدای کربلا و ایستادن پای عَلَم و کُتَل! از سرخوشی و فخر به شرکت در مراسم کریسمس و تحویل سال نو میلادی و مصرف نمادهای بابانوئلی تا سرخوشی به فخر به تقویم شمسی جلالی که خیام نیشابوری آن را تدوین و تهیه کرده است! از افتخار به تمدن چند هزار ساله آریایی-هخامنشی و معبدسازی از مقبره کورش و مصرف نمادهای ایران باستان گرفته تا افتخار به مصرف تقلیدی از نمادهای مصرفی تمدنی سراسر جدید و آئین‌های غیرایرانی و غیرباستانی نظریر ولنتاین و...!

تناقضات یک جامعه مصرفی-نمایشی تمامی ندارد، ما در جهانی زندگی می‌کنیم که واقعیت‌ها از طریق وجوه نمادین مصرف مدام جابه‌جا می‌شوند و ما را با فراواقعیتی (هایپر ریالیتی) سرگیجه‌آور مواجه می‌کند که در آن تناقض خود، به واقیت بدل می‌شود و تشخیص اصالت، فردیت، جدیت و هسته سخت حقیقت روز به روز مخدوش‌تر از روز قبل به نظر می‌آید و در این زمینه فقط مصرف برای خود مصرف و نمایش برای خود نمایش، هر روز واقعی و واقعی‌تر می‌شود.


مردی میانسال پس از وقوع حریق در خانه‌اش خود را از پنجره طبقه سوم به بیرون پرتاب کرد.

سید جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران در گفت‌وگو با ایسنا، دراین‌باره گفـت: در ساعت 12:28 ظهر امروز یک مورد حادثه حریق در یک منزل مسکونی به سامانه 125 اطلاع داده شد که درپی آن ستاد فرماندهی آتش‌نشانان دو ایستگاه را به محل حادثه واقع در سه راه ورامین، شهرک عباس آباد اعزام کرد.

وی با بیان اینکه نخستین گروه از آتش‌نشانان یک دقیقه و 46 ثانیه بعد از گزارش حریق به سامانه 125 در محل حاضر شدند، گفـت: پس از حضور آتش‌نشانان در محل مشاهده شد که مردی حدودا پنجاه ساله که از ناحیه سر و بدن دچار سوختگی شده بود، پیش از حضور آتش‌نشانان خود را از پنجره طبقه سوم که آتش‌سوزی در آن رخ داده به پایین پرتاب کرده است که این فرد از سوی گروهی از آتش‌نشانان به محلی امن منتقل شده و در اختیار عوامل اورژانس مستقر در محل حادثه قرار گرفت.

سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی‌شهرداری تهران با بیان اینکه گروهی دیگر از آتش‌نشانان نیز همزمان برای اطفای حریق وارد عمل شدند، گفت: کانون حریق اتاق خواب واحدی مسکونی در طبقه سوم ساختمان بود که آتش‌نشانان بلافاصله اقدام به مهار و اطفای حریق آن کرده و از گسترش آتش در دیگر فضاها و واحدهای این ساختمان جلوگیری کردند.

ملکی در مورد علت وقوع این حادثه نیز گفت: براساس شواهد موجود گویا داخل اتاق خواب لوازم اشتعال‌زایی که از آن برای جشن تولد و مراسم‌های شادی استفاده می‌شود، قرار داشته و همزمان مرد میانسال در حال کار با دستگاه فرز بوده که جرقه‌های ناشی از آن روی لوازم اشتعال‌زا افتاده و سبب وقوع حریق شده است.

به گفته سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران، آتش نشانان پس از ایمن‌سازی محل دقایقی پیش به عملیات خود خاتمه دادند.

https://www.isna.ir